آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

عشقم آرتین

بهترین مامان و بابای دنیا

پسرم خواستم عکس پدر و مادرمو تو وبلاگت واست بذارم تا در اینده ببینی کیا واقعا دوست داشتن و واست زحمت کشیدن و قدر بدونی بابا رضا و مامان منصوره بهترین پدر و مادر دنیان و هر کاری که بتونن واسه بچه ها و اطرافیانشون انجام میدن و مثال فرشته های آسمونی روی زمینن امیدوارم خدا همیشه سالم نگهشون داره و همینطوری عشقولانه کنار هم بمونن ...
29 مهر 1392

اولین پاییز کنار پسرم و زیباترین پاییز

پسرم عاشق چایی خوردنی و وقتی ما چایی میخوریم به سمتش حمله میکنی واسه همین مامان واست چای کم رنگ میریزه و خیلی با اشتیاق میخوری عزیز دلم پسر سیم خور من که هر سیمی که پیدا میکنی میخوری چه سیم شارژرها چه سیم تلفن و وقتی میخوری و میبینی مزه ای نمیده عصبی میشی پسرم امروز 11 روز پاییزه و هوا از عصر ساعت 5 به بعد خنک میشه امروز برده بودمت حموم که یهو تصمیم گرفتیم بریم بیرون واسه همین موهاتو سشوار کردم و کلاه سرت کردم قند عسلم ...
24 مهر 1392

فدای مامان گفتنت

پسرم 7 ماه و 24 روزت که بود تو یه روز پاییزی که من و بابا رفته بودیم بیرون و شما رو پیش مامانی گذاشته بودیم و یه کم دیر اومدیم همش گفته بودی مامان و گریه کرده بودی و وقتی اومدم از بغلم پایین نیومدی و از اون روز این کلمه زیبا رو هر روز از دهنت میشنوم البته کلک قبل اون ددر و بابا میگفتی و الان هم میگی برق و پوپ ( همون توپ ) و دست خدایا شکرت که منو لایق این موهبت دونستی که یه فرشته زمینی بهم بگه " مامان " پسرم خیلی بهم وابسته شدی و حتی وقتی بابا میخواد بغلت کنه میای سمت من و میگی ماما و اگه چند لحظه از نظرت دور شم خونه رو با گریه رو سرت میذاری عزیز دلم از قدیم هم گفتن دل به دل راه داره و منم خیلی دوست دارم عشقم
22 مهر 1392

خوش قدم بودن پسرم

پسرم به یمن قدم تو و اینکه خدا رزق و روزی تو رو جدا گذاشته من و بابا با کلی قرض و قسط تونستیم یه خونه 97 متری خوشگل تو بهارستان بخریم پسرم بس تو خوش قدمی خدا بهمون کمک کرد و بعد 6 سال تونستیم این خونه را بخریم البته بعدا واست میگم که کیا کارشکنی کردن و هیچ کمکی نکردن مثل همیشه و دو قورت و نیمشون باقیه حتما واست میگم تا بدونی کی دشمنته کی دوستته خاله مریم و مامانی و عمه محترم و عمو قدرت بهمون قرض دادن و مامانم طلاهامو فروختم و عمو بابک و عمو مسعود هم پول دادن اما اونایی که باید کمک میکردن مثل همیشه گفتن نداریم و به ما چه!!! یعنی اصی یه وضعی که سرفرصت بزرگ شدی واست کامل میگم البته تورو من تربیت میکنم و میدونم باید چیکار کنم این متن رو هرکس...
22 مهر 1392

یه روز شاد با دوستان

پسرم امروز مامان با دوستام رفتیم یه مجموعه بازی و بیلیارد و ایرهاکی و ایکس باکس و دارت بازی کردیم و حسابی خوش گذشت و خندیدیم و روحیه مون عوض شد توام عاشق  بیلیارد شده بودی و از میز پایین نمی یومدی ...
12 مهر 1392

آرامش آرتین

پسرم وقتی ارومی و سیری خیلی خوبی و با خودت مشغول میشی و بازی میکنی و کاری به ما نداری همش پورپور میکنی با لبات و صداهای جدید درمیاری ...
5 مهر 1392

پسرم انشاالله دیگه هیچوقت کسل و مریض نبینمت :-(

پسرم وقتی 7 ماه و 4 روزت بود شب ساعت 2 که مامان پاشدم شیرت بدم دیدم بدنت مثل کوره اس عزیزم الهی فدات بشم که داشتی تو تب میسوختی سریع بهت تایلوفن دادم اما تا 6 بیدار بودی و گریه کردی بردیمت دک گفت یه ویروس جدید اومده و بهت دارو داد مامان خیلی ناراحتم کاش مامان به جات مریض بشه و تو همیشه سلامت باشی پسرم زود خوب شو دلم گرفته ارتین مهربونم با اینکه مریض و بیحالی ولی وقتی مامان باهات بازی میکنم بهم میخندی تا ناراحت نشم این روزا خیلی کم غذا میخوری و همش نق میزنی و میخوای بیای تو بغلم تا اونجا بخوابی و تا میذارمت زمین بیدار میشی و گریه میکنی اینجا واست پیشبند بستم تا شاید کمی با اون سرگرم شی و یه کم غذا بخوری ...
1 مهر 1392

نشستن و ایستادن شاه پسرم

پسرم الان 7 ماه و 12 روزته و دوس داری همش بشینی و دستاتو به مبل و تخت میگیری و سعی میکنی که بایستی که البته نمیتونی فدات شم چون خیلی زوده مامان قربون اون نگاه کنجکاوانه ات بشه عزیزم پسرم چون لثه هات خیلی میخاره هرچی دستت میاد میکنی تو دهنت و وسیله مورد علاقه ات واسه خاروندن لثه هات کنترل تلویزیون و رو یخچالی هاس پسرم چون خیلی دوس داری بایستی مامان بهت کمک میکنه تا کنار مبل وایستی و وقتی ولت میکنم میتونی واسه چند لحظه تعادلت رو حفظ کنی پسر قدرتمند من ...
1 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشقم آرتین می باشد